پلهپله تا داستان
«پلهپله تا داستان» ستون ثابتی است در بخش ادبیاتِ داستانیِ ماهنامهی فرهنگ و ادب هفته که در هر شماره...
وقتی چمدان بستم... چمدان بستم؟ و ترک دیار کردم... ترک دیار کردم؟ وقتی فرود آمدم در سرزمینی سرد و پهناور و شگفت، گمان نمیکردم اقبالم این همه بلند باشد که هنوز نرسیده، هنوز سرما را به جان نخریده، هنوز غم غربت را نچشیده، شال و کلاه کنم و برگردم. برگشتم؟ برگشتم به سرزمینی که بیشناسنامه و بیگذرنامه تو را به شهروندیاش میپذیرد و به محض اینکه شهروندش میشوی، انگار که معجزهای رخ داده، غم تنهایی از دلت زدوده میشود و با همهی ساکنانش خویشاوند میشوی.
«پلهپله تا داستان» ستون ثابتی است در بخش ادبیاتِ داستانیِ ماهنامهی فرهنگ و ادب هفته که در هر شماره...
«پنج زن» همانطور که از نامش پیداست، داستانی است یکسر زنانه که برخلاف جریان رایج این روزها به بُعد ا...
اعتراف میکنم برای درکِ جهانِ هر اثر خلاقهای ابتدا باید کلید درِ اصلی آن اثر را بیابی و راهی مناسب ...